« سر هرمس مارانا »
شوالیهی ناموجود |
2017-05-13
یک خوبیای که ترانهی «امیر بیگزند» محسن چاووشی دارد این است که یک روز روی کلیپی از تصاویر شخصیتهای «بازی تاجوتخت» خوش مینشیند، یک روز روی عکسهای میرحسین، یک روز آدم برای عباس امینی (مخاطب خاص) آدم پیشنهادش میکند، یک روز هم مثل امروز میبینی یکی از رفقا در اینستاگرامش ترانه را گذاشته روی عکسهای سیدممد خاتمی. میخواهم بگویم آن «عجب سروی/عجب ماهی/عجب یاقوت و مرجانی/عجب جسمی/عجب عقلی/عجب عشقی/عجب جانی/عجب لطف بهاری تو/عجب میر شکاری تو/در آن غمزه چه داری تو/به زیر لب چه میخوانی/عجب حلوای قندی تو/امیر بیگزندی تو/عجب ماه بلندی تو که گردون را بگردانی» که حضرت مولانا گفته، اینطور توصیف جامع و مانعیست از شمایل «قهرمان» که بعد این چندصدسال هم کار میکند. شمایل را هم که میدانید، عین موضوعات عشقی میماند، لزومن ربطی به سابجکت ندارد، آبجکتمحور است. یک میلی و رغبتی و شوری در خود آدم موجود است، بسته به فراخور و زمان و مکان نوک فلش را میگیرد سمت یکی. این جوری است که رایدادن میشود ابزاری دست مایی که رای میدهیم، نه وسیلهای دست رایگیرنده. اینجوری است که به قول آن بندهخدا، آقای روحانیِ اصولگرای راست را سال ۹۲ از «رژیم» تحویل میگیریم و سال ۹۶ در قامت یک اصلاحطلبِ آزادیخواه(نما، حداقل)، تحویل میدهیم.
حرف ترانه شد، در فاصلهی نوشتن همین پاراگراف فوقانی، یکی دیگر از رفقا فیلم تبلیغات قشنگ و مودب و خندان و آرام بچههای ستاد روحانی را گذاشته بود در اینستاگرامش، این بار با ترانهی «ایران ای سرای امید». ایران ای سرای امید را هم که میدانید، لامصب تاریخ مصرف ندارد. هر جا در این چهل سال اخیر ملت امید لازم داشتهاند، شور داشتهاند، شعر و موسیقی و صدای آقایان ابتهاج و لطفی و شجریان به دادشان رسیده و سرشارترشان کرده. راستش را بگویم حالم را خوبتر کرد این کلیپ. شروع کردم تخیلکردن فردای انتخابات. وقتی برای سومین بار در این چهارسال اخیر، ارادهی اکثریت فائق آمده و یک خوشحالی واقعی و جمعی و سیاسیای را داریم تجربه میکنیم وسط شهر. بعد دیدم دوباره همان «امید» لعنتیست که دارد کار میکند، همانی که وقتی تصویر آقای ظریف و تیمشان را روی آن بالکن میدیدیم یک جایی از وجودمان احساسش میکردیم.
حواسم هست احساساتیام امروز. حواسم هست دلم آن لبخند گلوگشاد را باز میخواهد و این که بدانم فردا روز بهتریست. برگردم روی زمین. واقعی بشوم. بروم چهار نفر بلاتکلیف مردد را پیدا کنم، قانع و راضیشان کنم که دوباره رای بدهند. باشند. تاکید هم بکنم که اینجور نباشد که یادشان برود شورای شهر هم مهم است، عوضکردن شهردار هم مهم است، و قس علی هذا.
Labels: من، رسانه, نشاطآورها |
2017-05-11
مشکل ما و حسنآقای روحانی اینه که رابطهمون با هم احساسیعاطفیازدواجی نیست، منطقیه، دودوتاچهارتاست، عقلانیه، حتا اوپنریلیشنطوره. همینه که تهییج و شدت و جیغ و هورررا و اشک و تاچ و ماچ این همه درنمیاد تو تبلیغاتش.
عاقل و بالغ و واقعبین و عملگرایانه بهش رای دادیم، بهش رای میدیم. هردومون میدونیم با هم فرق داریم، هردومون میدونیم ولی که به هم احتیاج داریم، که بهترین چارهی موجودیم برای هم. میخوام بگم زمین بازی ما و حسنآقای روحانی زمین طرفداری انتقادیه، زمین چشمای باز، زمین هشیاری، زمین نفی سانتیمانتالیسم و وعدههای توخالی و شعارای پررنگولعاب و بچهخرکن. همینم کارمونو سخت کرده تو این روزای مونده تا انتخابات.
میگن پیام اصلی هر برندی باید احساسات مخاطب رو هدف بگیره. سخته آدم به کسی که فرندویتبنفیتزشه بگه عاشقتم و دلمبراتیهذرهشده و میمیرم برات. درست هم نیست.
Labels: من، رسانه |
2017-05-09
لابد یادتونه، آخرین روزای سال ۹۴، حوالی برجام بود که آقای ممدجواد ظریف حین تور آسیاییش گذارش افتاده بود به موسسهی امور بینالملل نیوزلند. یه خبرنگاری ازش پرسیده بود آخه چتونه که درست در آستانهی آغاز روابط تجاری با چندتا شرکت ژاپنی یهو آزمایش موشکی میکنین؟! آقای ظریف خندیده بود که اگه یه سوال رو به صدتا جور مختلف هم بپرسین بازم جوابش یکیه. بعد اومده بود شروع کنه به توضیح که یهو حرفاشو قطع کرد و از جاش بلند شد و گفت: اجازه بدین من بایستم تا منو ببینین. بعد، با شور و حرارت و احساساتی که از دیپلمات کارکشتهای مثل اون بعید بود تعریف کرده بود که تمام سالهای جنگ با عراق، چطور دربهدر موشک بودیم از این کشور به اون کشور و دست خالی مونده بودیم. گفت شما هیچوقت حال اون روزای ما رو نمیفهمین. همینه که فکر میکنین واسه چندتا قرارداد تجاری، حاضریم بیخیال توان نظامیمون بشیم.
آقای ظریف، آقای ممدجواد ظریف، آدم ایدهآل منه بین سیاسیون جمهوری اسلامی. متمدن و عملگرا و نتیجهگرا و تمیز و باسواد و باهوش و خوشخنده و غیرآنارشیست و غیرانقلابی و مدبر و دنیادیده و منطقی و مذاکرهبلد و اصیل و زیرمیزنزن و غیرپوپولیست و الیت.
من اگه بخوام فقط یه دلیل بیارم که چرا کماکان به آقای روحانی رای میدم، همین آقای ممدجوادظریف و دستاوردای تیمشه.
Labels: من، رسانه |
2017-05-08
همهی لرزش دل و دستم از اینه که ۳۰ اردیبهشت شده باشه، و بزنم تو سر خودم که چرا عوض توییتربازی با همتیمیها و کلکل با رییسیقالیبافیا و وقتفرسودن با تحریمیلجیقهریها، پا نشدم برم چهار تا آدم بلاتکلیف رو اون بیرون قانع کنم که تنبلی و بیخیالی رو کنار بذارن و برن رای بدن.
Labels: من، رسانه |
2017-05-07
به جد بر این باورم که بعد تجربهی تحریم انتخابات سال ۸۴، و روی کاراومدن احمدینژاد و شخمخوردن مملکت، و تجربهی گران ۸۸، و همهی نتایج خوبش علیرغم زخمهاش، و تجربهی مشارکت ۹۲ و کابینهی روحانی با گلسرسبدهایی مثل ظریف و جهانگیری و زنگنه، بحثکردن با کسی که استراتژیش تحریمه، عین اینه که بخوای به یه بچهای که تا کلاس دوم دبستان درس خونده، مفهوم انتگرال رو حالی کنی. همونقدر آبدرهاونکوبیدنه و بیحاصل. جاش باید رفت سراغ بلاتکلیفها و بیخیالها و شُلهای انتخاباتی و قانعشون کرد که مهمه همون یهدونه رایشون، و میتونن روحانی رو همون دور اول بفرستن ساختمون پاستور، و یه دست رد محکم بزنن به ارتجاع و نابلدی (رییسی) و به دروغ و پوپولیسم و خالیبندی (قالیباف) و بانی بهثمرنشستن کارهای زیربنایی این چهار سال باشن و به تداوم عقلانیت و صلحطلبی و تعامل با جهان کمک کنن.
من ناچارم تَکرار کنم، منفعت شخصی و شغلیم در تکرار این دولت عاقل و پراگماتیسته.
Labels: من، رسانه |