Pages

2024-02-06

 با مجید و عسل و آتنا و سوگل و عسل نشسته بودیم تو هندرسون. من و عسل یه سلفی دوتایی گرفته بودیم برای میم، مجید و آتنا برای کاف، عسل و آتنا برای سین، من و سوگل برای الف، من و مجید برای ر، عسل و مجید هم برای یکی دیگه. این‌جوری بود که داشتیم اون رشته‌هایی که ماها رو امروز این‌جا دور هم جمع کرده بودیم به یاد می‌آوردیم، اون سوم‌شخص‌هایی که از راه دور دو تا آدم دیگه رو به هم وصل می‌کنن و نزد پروردگارشون یزرقون‌ترینن. 

No comments:

Post a Comment