Pages

2014-04-14

۱
جایزه‌ی بابز، مسابقه‌ای که قریب به ده سال است دویچه‌وله دارد برای انتخاب برترین وبلاگ‌ها در شاخه‌های مختلف برگزار می‌کند، در توضیح «موضوع» انتخاب وبلاگ‌های برتر در ۱۴ زبان مشخص کرده که پروسه‌ی کار این‌جوری است که ابتدا کاربران وبلاگ‌های مورد پسند خودشان را در سایت ثبت می‌کنند، در محدوده‌ی زبانی خودشان. بعد هیات داوران، که یک نفر برای هر زبان است، از بین وبلاگ‌های نامزدشده پنج وبلاگ را برای شرکت در رای‌گیری نهایی کاندید اعلام می‌کند. کاندیداهایی که سهمی در بحث‌های عمومی جامعه داشته باشند و به به‌ترین وجه به تحلیل موضوعات روز می‌پردازند. 

۲
امسال، منصفانه و خانم شین و سه‌روزپیش و کدئین و راوی کاندیداهای مرحله‌ی نهایی هستند. سه وبلاگ اول از رفقای قدیمی سرهرمس هستند و عزیز. دو وبلاگ آخر را دورادور خوانده‌ام، نه‌چندان پی‌گیر. منصفانه در یک دورانی، حوالی مرحوم گودر، سهم بزرگی در مفرح‌کردن زبان نوشتاری خیلی‌های‌مان داشت. خودش می‌گوید از وقتی از حوزه‌ی جغرافیای زبان فارسی خارج شده وبلاگ‌نوشتن‌اش نمی‌آید، بیاید هم دیگر اثری از آن فارسی‌ جذاب و بانمک لاله در آن هویدا نیست چندان. ورد معروف «ریگیلی بیگیل هابیلی بیلا»ی‌ش هم دیگر چندان کارآمد نیست. به نظرم راست می‌گوید. راست و منصفانه. خانم شین اما طیف مخاطبان «خاصی» دارد. این خاص را داخل گیومه گذاشتم چون جاجو هستم نسبت به‌شان. چون گمان می‌کنم جذابیت «دل‌نوشته‌ها»ی زنانه برای من روزبه‌روز کم‌تر دارد می‌شود. به‌شخصه فکر می‌کنم وبلاگ خانم شین چندان تلاشی در جهت ارتقاء خودش نمی‌کند و دل‌ش به مخاطبان‌ زیادش خوش و گرم است: پاشنه‌ی آشیل‌‌ش. (بلای نسبتن ناگزیری که سر همه‌مان می‌تواند بیاید یا آمده) رسولی یک استعداد کم‌نظیر است. لابد این روزها دارد جای دیگری غیر از وبلاگ سه‌روزپیش خرج‌ش می‌کند. هرچند، هنوز اگر بخواهم انتخاب کنم بین این پنج‌تا، و معیار را حال افراد هم بدانم، با اختلاف، رای‌ام به سه‌روزپیش است. 

۳
به قول رسولی، خودمون مگه کی هستیم. حرف گذشته‌شدن دوران وبلاگ‌ها را کهنه کردم بس که چپ و راست. همین وبلاگ سرهرمس. خداوکیلی با دوران اوج‌ش فاصله‌ی نجومی دارد دیگر. تعارف که نداریم. حرفم تکراری‌ام این است که کلن وبلاگستان با دوران اوج‌ش فاصله‌ی کهکشانی دارد. دوره‌اش گذشته مربی. والله. 

۴
همه‌ی این‌ها اما دلیل نمی‌شود که یقه‌ی جایزه‌ی بابز دویچه‌وله را نگیرم. بابت ایرادهای اساسی و سیستماتیک‌ش. بابت دیکتاتوری‌اش در قراردادن فقط یک نفر داور، برای هر زبان، و نه یک هیات داوری و انتخاب نامزدها. این را می‌فهمم که در بخش محدوده‌های زبانی برنده صرفن با رای مردم مشخص می‌شود و رای تک‌داور تاثیری در آن ندارد. اما انتخاب پنج کاندیدایی که «سهمی در بحث‌های عمومی جامعه داشته باشند و به به‌ترین وجه به تحلیل موضوعات روز بپردازند» بدجوری غلط است. سرهرمس اگر بود با توجه به همین معیارهای تعریف‌شده، که بد هم نیست، یک هیات انتخابی را مامور می‌کرد هر سال پنج کاندیدا اعلام کنند، از بین ثبت‌نام‌شده‌ها و نشده‌ها. بعد می‌گذاشت‌شان به داوری ملت. اصلی‌ترین دلیل‌ام اما برای غلط‌بودن کل جریان رای‌گیری، این سیستم رای‌دادن هرروزه‌ست که نمی‌دانم از کجا پیدا شده و این همه هوادار دارد در سازمان دویچه‌وله. مکانیسم خنده‌داری که ربطی به کیفیت وبلاگ ندارد، صرفن حاکی از قدرت کمپین‌کردن فرد برنده است. که چه‌قدر بتواند رفقا و خواننده‌های‌ش را ترغیب کند هر روز خدا بلند بشوند بروند رای بدهند. کسی اگر توانست خاصیت این مدل رای‌گیری را برای من توضیح دهد، لطف کند برای آقای بولتز هم توضیح دهد. 

۵
در به‌ترین حالت، اگر فرض کنیم روش رای‌گیری مردمی جایزه‌ی بابز اصلاح هم بشود، این جایزه‌ی برترین وبلاگ نخواهد بود. برترین را، با استناد به اهداف و ضوابط و معیارها، یک هیات داوری مرتبط مشخص می‌کند. جایزه‌ی کاربران/مردمی یعنی جایزه‌ی محبوبیت و لاغیر. 

1 comment:

  1. در نهایت هر پنج تاش خیلی هم پرت نیست به هر حال . یعنی همیشه یکی دو تاش بوده که اگر من می خواستم انتخاب کنم آن یکی دو تا جز انتخاب من بوده .
    نه که این روش رای گیری به نظرم درست باشد . نچ ! صرفا می گویم نتیجه خیلی پرت و زرد نبوده برای من .

    ReplyDelete