« سر هرمس مارانا »
شوالیهی ناموجود |
2005-02-18 1. ما اصولاً زياد از شلوغبازي خوشمان نميآيد. اين گاتزاگِ شما هم از آن جايي كه صاف از روي دستِ اوركات ساخته شده و در راستايِ ذهنِ پيچيدهي شكاكِ ما و در امتدادِ تئوريِ وزينِ توطئه، مشكوك ميزند و ما، سر هرمس ماراناي بزرگ، عليرغمِ اين كه دفعتاً خام شديم و به آن وارد شديم اما از همين تريبونِ مقدس برائتِ خود را از اين سايتِ موهن، كتابِ استكباريِ واژگان، آقاي حسين درخشان و كانونِ وبلاگنويسانِ ايران، آن عكسِ زيباي پلهي برفيِ آقاي روتوشباشي، دلتنگيهاي موسميِ آقاي سانسورشده، خوردنيها و نوشيدنيهاي آن شهرِ پليد، تولدِ ميمونِ خانم جوكينگ، تياترِ آوازِ قويِ آقاي رحمانيان، بنزينتمامكردنِ وسطِ بيابان، كانونِ يخزدهي آقاي الف و خانمِ شين (كه ما مدتها است دربارهي اين زوجِ رو به اضمحلال هشدار دادهايم)، اِاِ هاي كشيدهي آقاي ميرحسين، تكمضرابهاي خانم مكين، ساندويچهاي خوشمزهي خانهي آقاي اريك، ننوشتنهاي ممتدِ خانمِ مارانا، پيانوزدن و انشاهاي جانانهي وبنويسِ 8 ساله، 10 ساعت در جاده راندن بدونِ خستهگي به ضربِ شرابهاي قويِ دايي بتهوون، لذتِ تازهمكشوفِ پازلحلكردن، نامههاي مغلقِ آن دوستِ زاهداني، عروسيِ مباركِ خانم 76، لاكپشتِ تنبلِ ما با آن موهايِ جديد، رازقيِ عزيز با اين كرمِ ننوشتناش، ونگزِ ينگهي دنيايي و خبرِ مرگِ آقاي ميلر و حتي عكسهاي خانمِ آقاي عفت، اعلام ميداريم!
2. آقاي تروفو! همچنان و سفت دوستتان داريم چون The Last Metro را ساختهايد و باز از دلمشغوليتان دربارهي پشتِ صحنه برايمان حرف زدهايد. 3. يادمان باشد منبعد بدونِ شراب وارد جادههاي طولاني نشويم كه خطرِ ليزخوردهگي دارد! 4. فعلاً كار پشتِ كار ميرسد و اوضاع خوب است. 5. ما تا اطلاعِ ثانوي خيلي حوصلهي چيزنوشتن نداريم. اصرار نفرماييد! 6. در سفرِ اخير دو سه تا از رفقاي قديم را دوباره كشف كرديم و مشعوف شديم. 7. يك آقايي را ديديم كه عاشق شده بود و همه به او فحشِ خارمادر ميدادند. 8. ما عنقريب ممكن است دوربينِ عكاسيِ ديجيتالمان را ببوسيم و كنار بگذاريم و به فيلمبرداري روي بياوريم. ايدههاي خوبي داريم كه به زودي عملي خواهيم كرد. 9. شما آدمهاي فاني را نميدانيم ولي ما تا 4 روز از اينترنت دور ميشويم كلي اوضاع شلوغ ميشود آنقدر كه ترجيح ميدهيم 4 روزِ ديگر هم دور بمانيم. 10. آقاي صادق هدايت دمِ مرگاش، بر روي كارتِ ويزيتاش چنين نوشت: ما رفتيم و دلِ شما را شكستيم، همين. همين. |