« سر هرمس مارانا »
صلح و آرامش از حقیقت بهتر بود |
2008-04-21 برای جناب جونیور چهطور؟ نمیدانید چه همه دلمان میخواست دوران بحثِ از تن و بدن نوشتنِ خانمهای وبلاگستان، خانم کوکا/ مارانا هم این طرفها بود و مینوشت. حالا گاس که هفتهی دیگر که بازگشت ظفرمندانهشان را به وبلاگستان جشن گرفتیم، ذرهای از حرفهایشان در این باب را برایتان نوشتند. نقدن این را داشته باشید از ایشان که: موضوعِ تن و بدن آنقدر خصوصی است که نوشتن و ننوشتن از آن هم، امری خصوصی است، یعنی واقعن فقط و فقط به خود نویسنده و صاحبِ تن مربوط است که بنویسد یا ننویسد در این باره. (طبعن نقل به مضمون!) فیالواقع، این بهترین جمعبندی بود که در حوزهی این بحث اخیر، شنیده بودیم. هرچند ما به نوبهی خود، نشسته بودیم این گوشه، اریک ساتیِ خودمان را گوش میکردیم (نانوماستمانرامیخوردیم) و خوشحال بودیم که این حرفها دارد زده میشود و جماعتی از دخترانمان، گویندهی اینها هستند. گاس که خیلی هم مهم نباشد که این حرفها برانگیزاننده بوده یا آموزنده. مهم این بوده که نویسندهی این حرفها، احساسی داشته مبنی بر این که باید این حرفها را بنویسد. مگر برای همهی ما، وبلاگنوشتن جز این است؟ مگر منتظر تایید کسی یا کسانی هستیم برای نوشتن از هر خزعبلی که به فکرمان میرسد؟ سر هرمس مارانای بزرگ، کماکان، از هرگونه تقدسزدایی و تابوزدایی در هر حوزهای دفاع میکند. اخلاقگرایان و جماعتی را هم که نگران از دسترفتن حرمتها و حریمها و معصومیتِ ناآگاهانهی جوانان این مرز و بوم هستند، به کرامالکاتبین وامینهیم! |