« سر هرمس مارانا »
شوالیهی ناموجود |
2008-04-03 یک این که ما برگشتیم. دو این که یعنی تعطیلات و مسافرتها به انجام رسید. سه این که در این وبلاگستان شما انسانهایی بینظیری هستند که میشود که کل روزتان را به ایشان بسپارید تا هی مشعوفتان کنند. گاس که شرح این رفقای تازهیافته را دیرتر همینجا دادیم. ممنون آقای ادریس یحیی. چهار این که در همین وبلاگستان شما انسانهایی هستند که خوب، خیلی خوب بلدند کِی و کجا و چهطور رفقای معرکهشان را share کنند. ممنون دخترم. گاس که دادیم درعوض، آقای جرج کلونی یک ماچ آبدار از گونهتان کردند. پنج هم این که دو روز ما نبودیم، چه همه شلوغ کردید ها. برویم این هشتصد و اندی نیوآیتمزِ گودر را بخوانیم یعنی؟! جهت اطلاع، همین دو فقره خانمِ نازلییی و الیزه انگار کافی هستند که گودر را ورشکست کنند! ببینم شما نکند یک رگتان مشهدی است که تا دیدید مفت است، همینجور هی، ها؟! شش: دو فقره نقطه، یک مقدار دی! |