« سر هرمس مارانا »
شوالیهی ناموجود |
2008-11-21 وبلاگها زمانِ خواندن دارند. بعضیهایشان را باید داغداغ خواند. که بسوزانند ردِ دهانت را تا گلو، تا سینه. که گرمت کنند. سرد اگر بشوند از دهن میافتند. برخی را لابد میشود که گذاشت در یخچال، سرِ فرصت یا وصال، گرمشان کرد و خواند/ خورد. بعضیها را، لامصب، نمیشود. سرد اگر شدند باید فراموششان کرد. ریختشان دور. بعضیها را اصلن باید گذاشت تا سرد شوند، تا بشود که خواندشان. داغش لبسوز است. بس که حرارتش، نکبت، نفوذ میکند در تمام مجاری تنفسی و غیرتنفسیات. اصلن باید گذاشتشان یک گوشهی دنجی، دور از دستبرد، تا یک وقت یواش و ملایم و خلوتی، بروی سراغش و آرامآرام، مزهمزهاش کنی. میخواهم بگویم اینجوری است که وبلاگ و غذا و جیمیل و اینها، یک جور نامحسوس و بیآزاری، شبیه به هم میشوند و ما حواسمان نیست، یا زیادی هست! |