« سر هرمس مارانا »
شوالیهی ناموجود |
2009-06-08 گاهی ممکن است آدمها، به سادهگی، دیگر نباشند. این جوری است که هر بدرود ردِ محوی از «آخرینبار» در خودش دارد. دارم از هر بوسهی اولِ صبح، و هر دوستتدارمِ آخرِ شب حرف میزنم. گاهی نبودن چیزی فراتر از نهبودشدن است. |