« سر هرمس مارانا »
صلح و آرامش از حقیقت بهتر بود |
2009-10-03 وقتی همهی راهی که آمدهای، هرچه جمع کردهای دنبال خودت، شده اینکه لای خطوطِ جوهری گودر، دنبال مقبولهایت بگردی و توی آن آبی ِ بالا و سپیدی پایین، داستایوفسکی بجوری، یعنی خیلی راه مانده که بروی. آدمها گاهی پی لذتِ چای و بیسکوئیت ساعتِ یازده مینویسند. چیزی برای میانوعدههای زندگی. پورج، از خلالِ گودر |