« سر هرمس مارانا »
صلح و آرامش از حقیقت بهتر بود |
2012-01-14 گاهی آدم یکجوری این شب آخر تعطیلی را مینشیند به سریالدیدن، به هی اپیزود پشتِ اپیزود، بی که حتا شعف خاصی، که انگار این به تعویقانداختنِ صبح است که در آن میکوشی. به تعویقانداختنِ روزِ کاریِ کوفتیِ دیگری. یکجوری که اصلن دلت میخواهد آن عصبیتِ ناشی از کمخوابی را. انگار که بخواهی مکررش کنی، کلن. |