شاید اگر the affair صرفن قصهی رابطهی عاشقانهی دو تا آدم بود خارج از ازدواجشان، که سر فرصت و با جزییات هم روایت میشد، سریالی تا به این حد معرکه نمیبود. ترفند بدیع سازندهاش اما این است که هر اپیزود دو نیمه دارد. هر ماجرا دوبار روایت میشود که هر بارش نقش اول واقعه یکی از دو طرف این رابطهی ممنوعه است. جوری که آدم خیال میکند مگر میشود یک رابطهای را که دو سر دارد اصولن یکجانبه دید و شنید و تعریف کرد.
جذابترین جای ماجرا اما بازیایست که سریال با مخاطب راه میاندازد. که هی برداری جزییات را در هر روایت مقایسه کنی با دیگری. و برای خودت خیال بپروری که چرا این یکی اینجوری یادش مانده مثلن رنگ و نقش کاغذدیواری اتاقی را که در آن اولین بار با هم خوابیدهاند و آن دیگری آن جور. یا یادت بیفتد که اصلن چه طور بهخاطرآوردن همان فراموشیست، به قول آن رفیقمان.