« سر هرمس مارانا »
شوالیهی ناموجود |
2024-12-04 داشت میگفت اتفاقن ذرهذره اتفاق نمیافته. یه تاریخ و جای مشخصیه، که یهو میبینی یکی رو از دست دادی بیکه از دستش داده باشی. صرفن دیگه برات اون آدم قبلی نیست. اون جایگاه رو نداره. سرجاشه ولی تو دیگه نداریش، از دستش دادی، رفته. داشتهت رو باختی. کل این قضیه هم یه جایی فقط توی تو اتفاق افتاده. اون بیرون همهچی سر جاشه. متوجهی چی میگم؟ گفتم اوهوم، مثل لحظهی قطعیای که برسون میگه، با این فرق که اینجا همهی عناصر در نامتعادلترین حالت خودشون هستن. گفت به این برکت که متوجه نیستی! |