انسان چرا باید بعد بیست و چند سال کماکان خوابش را ببیند، و در خواب از شدت دلتنگی عر بزند، و این را مستقیم به طرف مربوطه بگوید، و بعد هر دو عر بزنید در همان خواب کذایی، و بعد بخواهد که سعی کند و تلاش کند که توجیه کند که چرا این همهوقت سر نزده، که انگار نه انگار بیست و چند سال گذشته و طرف تمام این مدت نبوده و جایی نبوده که بشود به نامبرده سر زد جز قبرستان. انسان چرا باید به قبرستان سر بزند آخر.
پ.ن: خودنویس جدید خریدم.
Post a Comment