Sir Hermes Marana

2008-03-16

بهارِ ایرما

عشق برای ایرما مثل لباس‌های زمستانی است وقتی بهار دارد از راه می‌رسد. دلش نمی‌آید از آن‌ها دل بکند.در آن زیباتر می‌شود. گیرم که اواخر اسفند، گرمایش کمی آزاردهنده باشد. همین‌ها است که دل‌کندن و جداشدنش از آن‌ها برایش دشوار می‌شود. بعد، روزی که با خودش کنار آمد و لباس‌های زمستانی‌اش را درآورد، در انتهای گنجه‌ی لباس‌ها جای‌شان داد، گذاشت که خنکای شیطان و آزادی‌بخش بهار بخزد درون یقه‌اش، نفسی عمیق می‌کشد. خودش را در آینه نگاه می‌کند. برای دمی به عشق‌های قدیمی‌اش می‌اندیشد و بعد، موهایش را بالای سرش می‌بندد و می‌رود. تا دوباره تابستان به انتها برسد و این‌بار، زودتر از موقع، به پیش‌واز عشقی جدید برود. ژاکت‌ها و پلوورها و کاپشن‌ها را بیرون بیاورد. رنگ‌ها را با هم ترکیب کند و هر روز، به هیاتی تازه دربیاید. تا دوباره زیباییش را بیرون بکشد و به نمایش بگذارد. گیرم که گرمایش کمی، کمی زودتر از وقت باشد و آزاردهنده. اما هوا زود سرد می‌شود و عشق، کار خودش را شروع می‌کند.

Comments:

دست مریزاد. شما هم انگار حال ما را نوشتید با لباس های زمستانی مان که توی جیبشان یواشکی برای خودمان یک آب نبات یا یک هزار تومانی یا یک کاغذ یادداشت که دوست جانمان رویش چیزی برایمان نوشته را می گذاریم، تا سال بعد وقتی کاملا یادمان رفته دوباره پیدایش کنیم...

# |

Anonymous | 7:21 AM

عشق برای ما مثل لباس است.. هر فصل تازه تازه اش را می پوشیم اما می پوشیم.. حتماً می پوشیم.. از ته ساکمان در می آوریم و می پوشیم

# |

N | 9:50 AM

میدونی چه دردی داره وقتی جایی زندگی کنی که همیشه مثل بهار میمونه و همیشه حسرت چوشیدن لباس های زمستانی و اینا به دلت بمونه

# |

هوس مبهم | 3:26 AM

هوم
خوب جناب اقای خدای عزیز ما الان امدیم اینجا بعد ییهو دیدیم این پلاگوتان دیگر ان طور جانسوز قرمز تاپ تاپ نمیکند .بعد ما گل از گلمان شکفت که یعنی خدا الان ان لاین و این حرفهست...بعد هی تند تند ارزوهای خودمان و اهل منزلمان و درو همسایه و شهر و خلاصه جامعهی بشریت را اوردیم توی ذهنمان،گفتیم در یک پی ام جانانه همه را آن لاین برایتان سند میکنیم و 86 دوست داشتنی نحس را اینطوری میگذاریم توی خماری...بعد همچین که امدیم برایتان لیست ارزوهای درخواستی مان را بفرستیم هر چه کردیم نشد...حالا مانده ایم این وسط یعنی بار گناهانمان زیاد بود ان قدر که صدایمان نرسید به شما آیا یا این برای اولیا و مقربینتان است و ما بنده های جز را به بارگاهتان راهی نیست؟
خلاصه اش منت خدای را عز وجل که بلاگری گذارده برای عوام الناسی چون ما باشد که لااقل هر از گاهی که قافیه تنگمان امد چیزکی بنویسیم برای خدای مهربان با جبروت شاید که رستگار شدیم
سال نویتان هم مبارک خدای عزیز
حول حالنا الی احسن الحال پیلیز
:D

# |

Anonymous | 10:14 AM

هرمس تو چه آدم شرمنده کننده ای بودی و ما نمی دانستیم بابا! هرمس این خانم نیاز که هم اسم من است و لینک توست و من نمی توانم برایش کامنت بگذارم مرا حرص می دهد.. خودم را می بینم پشت اسمش که ده سال دیگر هم سن الانش شده ام و چه می دانم بچه ام کم کم می رود مدرسه و ازین چیزها.. به این نیاز که من نیستم بگو که من نمی توانم برایش کامنت بگذارم بگویم بابا دست راستت روی سر ما بیا ببین مرا که نه بچه ام مدرسه می رود نه می توانم برای تو کامنت.... هی هی.. حرصی نشو.. من الان ذوق کرده ام دارم شلوغ کاری می کنم از اینکه این خانم نیازی که هم نام من است و لینک تو... ببین من رفتم

# |

N | 11:11 AM

از خودم شرمنده شدم كه اينهمه سال هم كلاسي ات بودم و نمي دانستم كه مادرت را از دست داده اي آنقدر از خواندن بهاريه ات بغض كردم كه حد نداشت روحش شاد
آرزو مي كنم كه در كنار همسر و پسر گلت سال خوبي داشته باشي

# |

Anonymous | 12:56 PM

اما ایرما متوجه نبود که این فقط شورت است که در زمستان و تابستان با ماست

# |

Anonymous | 4:25 PM

بهاریه 84 تو دوباره خوندم و مثل سه سال پیش بهارونه اشک ریختم.
سال خوبی رو براتون آرزو میکنم

# |

Anonymous | 10:22 AM

گمانم به تناوب پنج باری شده اما باز هم خواندنم می آید و تصویر کردن این ایرمای شما را..

# |

Anonymous | 10:26 AM

اواخر بهار هر سال به این فکر می کنم که چه می شد همه سال اینجا زمستان بود ؟

# |

Anonymous | 1:29 PM

مبارک باشد جناب هرمس
گاس که خودتان از قول خودمان به بانو کوکا و مستر جونیور تبریکات ابلاغ فرمایید

# |

Anonymous | 5:25 AM

با اين همه غم در خانه دل ... اندكي شادي بايد .

بهارت مبارك

لي لي

# |

نان و شراب | 8:23 AM

سال موفق و زیبایی رو برای تو همسرت و پسر گلتون آرزو میکنم. خیلی نوشته ات زیبا ست. مطبوع است،
مادر وندلا

# |

Minou | 5:59 PM

سال خوبی را برای پدر ، پسر ، مادر ،آرزو می کنیم

# |

Anonymous | 5:05 PM

وقتی که قرار است دل بکنی .. می کنی هر چند سخت و دردناک باشد

# |

Anonymous | 11:15 AM

وقتی که قرار است دل بکنی .. می کنی هر چند سخت و دردناک باش

# |

Anonymous | 11:16 AM

انگار فقط منم که از زمستان خسته شده ام. شهر من بهار ندارد. تابستان و زمستانش دست هم را محکم چسبيده اند. و تاستانش زورش به زمستان قلدرش نميرسد.

# |

Anonymous | 9:27 PM

# |

Anonymous | 9:29 PM

ما به ایرما پیشنهاد می کنیم خنکای شیطان بهار را ترجیح دهد . صد البته به ما چه مربوط .

# |

Anonymous | 5:59 AM

این داستان دوپهلو هم اگار از مغز همه ما گذشته. ولی چه خوب ثبتش کرده ای

قبله همایونی

# |

Anonymous | 6:22 PM

نه که این نوشته را دوست نداشته باشم ها . خیلی هم دوست داشتمش . اما نه این که صد بار بخوانمش ! نمی خواهید بنویسید سال جدیدی ؟ ... ای بابا !

# |

Anonymous | 7:48 PM

خب تیغ ماهی جان راست میگه دیگه
سینزده روز گذشت و ...
یعنی واقعن لازمه دست به دعا برداریم آقای خدا ؟

# |

Anonymous | 11:08 PM

نوروز خجسته. با بهترین آرزوها.

# |

Anonymous | 5:13 AM

سلام ما سر سفره ی هفت سین آرزو کردیم شما هم آپ کنید و مثل ما باشید که زیاد وسواس به خرج نمی دهیم و هرچه به دهنمان می آید می گوییم و حتی وقتی حرفی نداریم مثل حالا..

# |

N | 9:26 AM

شورشو دراوردین سر هرمس‌! حتما توی جمع باید بگم؟ بیاین بنویسین دیگه

# |

Anonymous | 4:27 PM

قدرت و هیبت زیادی می خواد جلو این همه تقاضا ایستادن ها !
حتی هر خدایی هم نمی تونه ها

# |

Anonymous | 3:03 AM

Hey..\sir e aziz, ye sare forsat bayad khondet..

# |

Anonymous | 6:34 AM

بهارِ ایرما

Post a Comment