« سر هرمس مارانا »
شوالیهی ناموجود |
2008-01-24 بزرگترین ضربه را به فیلمِ شبهای روشن، صدای سرصحنه زده است. صدای باریک و زنانه و لغزنده و تصنعی مهدی احمدی. که چه همه بهتر بود اگر اصلن این همه نریشن بهکل اضافی نبود برای توضیح همان چیزهایی که تصویرِ فرزاد موتمن بلد نبوده بگوید. کافی نبوده انگار نماها که ایجاد کندشان. تازه خیرسرمان داریم این را به دفاع از این فیلم میگوییم وگرنه که باید به این کپیکاری ناشیانهی تقلیدیِ ژانر بخندیم که چهل سالی دیر ساخته شده انگار. با پرسههای مثلن آنتونیونیوارش. قبول! ما شیفتهی آن سینما هستیم. مخاطبمان هم همینطور. این که دلیل نمیشود برویم چیزهایی را صاف از آن سینما برداریم و در کوچهپسکوچههای الهیه و فرشته، تکرارش کنیم. از این روشنفکریِ باسمهای و تقلیدی، چه در قصهِ آقای عقیقی، چه در اجرای آقای موتمن، به جایی نمیرسیم. هزارهاهزار بهترِ همینها حرفهای قدیمیشده را دیگرانی قبلتر از ما، زدهاند. حالا بلند شویم برویم در تاریکی سینما، به این اداهای آقای احمدی و خانم توسلی – که اتفاقن، اتفاقن استعداد و چهرهی معرکهای برای سوپراستارشدن دارد – دلمان را خوش کنیم؟ Labels: سینما، کلن |