« سر هرمس مارانا »
صلح و آرامش از حقیقت بهتر بود |
2010-06-03 تا آنجا که من میدانم راهحلی برای این عدم ارتباط، این گسست ناگزیر روابط انسانی- که من در «رونوشت برابر اصل» میگویم- وجود ندارد. راهحلی برای این جلب و جذب و دفع وجود ندارد. این تراژدی بشریست که آدمها همدیگر را نمیفهمند و وقتی از دست میدهند باز معنایش این نیست که فهمیدهاند بلکه میکوشند ازدستدادهها را دوباره به دست بیاورند. مثل قماربازی که در یک کازینو میبازد اما ادامه میدهد چون تلاش میکند باختش را جبران کند و به همین دلیل دوباره از دست میدهد و این یک بار اتفاق نمیافتد. سوءتفاهمی که من تصویر میکنم، یک سوءتفاهم ابدی است، جاودانی و بشری است، پس تراژدی است، ملودرام نیست. در ملودرام آدمها مقصرند و آدمی در ملودرام میتواند اثر انگشتاش را ببیند، اما در تراژدی این طور نیست. سرنوشت بشری است، بشر کاری نمیتواند بکند. عباس کیارستمی، نافه 1 Labels: از پرسهها, سینما، کلن |